تنهایی

بدون شرح

تنهایی

بدون شرح


یادت نره که یاد تو همیشه همراه منه!

یادت نره که خواستنت مثل نفس کشیدنه!

یادت نره که آینه از طپش تو روشنه!

یادت نره نبودنت جونم ُ آتیش می زنه!

*******

" هست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد

هست آن است که پیوسته به یادت باشد"

 

دلم خیلی برات تنگ شده ...

 

 

خودت نیستی , خدات هست ...

شنیدم باز سراغم رو گرفتی

چی شد باز یاد این عاشق می افتی

شنیدم گفتی دل تنگ مایی

همین روزا سراغ ما میایی

اگه دنبال عشقی عشقت اینجاست

هنوز کنج دل دیوونه ی ماست

میدونستم یه روزی بر میگردی

زمونه کرد تو با ما بد نکردی

خودت نیستی خدات هست

نگات هست و صدات هست

به دل حال و هوات هست

بگوشم قصه هات هست

می دونستم میایی , دلم می گفت تو راهی

نرفتی تو ز یادم , به هیچکس دل ندادم

شنیدم باز دلت تنگ دل ماست

دلت بی تاب این دیوونگی هاست

تو رفتی تا که دنیا رو بگردی

چنین دیوونه ای پیدانکردی

می گن که دل به دل راه داره

وگرنه کار دلها زاره زاره

بیا این در به روی عشق بازه

بیا با پیغوم های تازه

که اینقدر قمار عشق قشنگه

ندارم وحشتی در دل , ببازه

خودت نیستی خدات هست

نگات هست و صدات هست

به دل حال و هوات هست

بگوشم قصه هات هست

میدونستم میایی , دلم می گفت تو راهی

 

 

به خاطر تو می نویسم ، به خاطر تو می خونم ، به خاطر تو زنده ام ، به خاطر خودت ، وجودت ، نگاهت ، غرورت . تویی که شدی همه چیزم ، دوست دارم همیشه باهام باشی . نمی دونی چقدر دوست دارم .بیشتر هر چیزی .............. ! می دونی ؟

من هنوز منتظرم مهربووووووووووون...

تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم...

 تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر و من هم یک کبوتر تشنه باران درمانم...

 بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم...

 شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم...

 تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد و من خواب ترا می بینم و لبخند پنهانم...

 تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم...

کجایی چرا نمیای؟

من خیلی وقته که منتظرم

جوجویه مهربونم،فنجونکم خوابیدی؟ناز بشییییی

من خوابم نمیبره ؟تو هم نیستی....

راستی عسلی قولتو فراموش نکنی ها.

خوب بخوابی،خوابای خوبم ببینی.شبت بخیر گلم

DDH

 

 

قصه عشق .

من تموم قصه هام قصه توست اگه غمگینه اون از غصه توست
یه دفعه مثل یه آهو توی صحراها رمیدی
بس که چشم تو قشنگ بود گله گرگ رو ندیدی
دل نبود توی دلم تو رو گرگها نبینن
اونا با دندونای تیز به کمینت نشینن
الهی من فدای تو چیکار کنم برای تو
اگه توی این بیابونا خاری بره به پای تو
یه دفعه مثل پرنده قفس عشق رو شکستی
پر زدی تو آسمونا رفتی اون دورا نشستی
دل نبود توی دلم گم نشی تو کوچه باغا
غروبا که تاریکه نریزن سرت کلاغا
نخوره سنگی به بالت پرت نشه فکرو خیالت
من تموم قصه هام قصه توست اگه غمگینه اون از غصه توست
یه دفعه مثل یه گل رفتی تو دست خزون
سیل بارون و تگرگ میومد از آسمون
بردمت تو گلخونه که نریزه رو سرت
که یه وقت خیس نشه یخ کنه بال و پرت
نشکنی زیر تگرگ نریزه از تو یه برگ
من تموم قصه هام قصه توست اگه غمگینه اون از غصه توست
یه دفعه مثل یه شمع داشتی خاموش میشدی
اگه پروانه نبود تو فراموش میشدی
آره پروانه شدم تا پرام سوخته شه
تا آتیش دل تو به دلم دوخته شه
که بسوزه پرو بالم که راحت بشه خیالم
دارم از تو مینویسم تو غم داره نگات
اگه دوست داشتی بگو تا بازم بگم برات
اینقدر میگم تا خسته شم با عشق تو شکسته شم
من تموم قصه هام قصه توست اگه غمگینه اون از غصه توست

به یاد تو روزی هزار بارگوش میکنم جوجویه قشنگم.

چیزی نمونده بیای 

 

  ... و تو                      نمی دانی

 

     در این

 

    شبهای تنهایی

 

   من چگونه                 تو را

 

    و تنها تو را                                     می خوانم 

 

دوست دارم جوجوووووووووووووووووووووو

امشبم را با تو خلوت می‌کنم
با خیالت باز صحبت می‌کنم

با تو آرامش فراهم می‌شود
با تو حتی غصه هم کم می‌شود

با تو ، با آرامش مهتابیت
با تو و با خنده‌های آبیت!

با تو ، با مهتاب چشمان ترت
با تو و چشمان از گل بهترت

امشبم را با تو خلوت می‌کنم
لحظه‌ها را با تو قسمت می‌کنم

با تو من از آسمان آبی‌ترم
با تو حتی از خودت عاشقترم!

گرمی چشم تو آبم کرده است!
آتش عشقت مذابم کرده است

بوی تو پیچیده لای دفترم
لابلای بیتهای آخرم!

در میان آینه زل می‌زنم
تا شب چشمان تو پلک می زنم

چشمهایت بیقرارم کرده‌اند
در خیالت ماندگارم کرده‌اند

چشمهایت روشنای نوبهار
چشمهایت بیقراری ، انتظار

چشمهایت قبله چشم ترم
آخرین مأوا ، تمام باورم

در نگاهت زندگی را خوانده‌ام
با خیال چشمهایت مانده‌ام
* * *
چشمهایت را به رویم باز کن
لحظه عشق مرا آغاز کن

*

*

دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی

گل های باغ می آورد،

" دلم برای کسی تنگ است که همچون کودک معصومی
 دلش برای دلم می سوخت

 و مهربانی خود را نثار م میکرد..."

دلم برای تو تنگ است.

Happy valentine

۲۵ بهمن ۱۳۸۵ رو هیچ وقت فراموش نمی کنم.خیلی روز قشنگی بود خیلی.

راستی اصلآفکرشو میکردی یه همچین جایی هم دیگرو ببینیم.

دگم بازم بهونتو میگیره از با تو بودن که سیر نمیشه... برگرد دیگه

جوجو بیشتر از تمومه دنیا ،بیشتر از هر چیزی دوست دارم

 

دست گلت درد نکنه به نی نی میگم شما واسش اینو گذاشتین.

 وقتی سرماهایم را با گرماهایت مینوازی و وقتی صدایم می‌کنی... وقتی میایی...

وقتی انگشتانم از خوشحالی در دستهایت می‌رقصند......

 در گوشت زمزمه می‌کنم... من به خوبی می‌دانم....  من خوشبخت ترینم.

خوشحالم که هستی... همیشه باش  گلم............ همیشه

پیامهای زندگی..

عشق کتابی دریک کلمه .( ام . اف . تاپر)

 چیزی راکه به آسانی به دست آورید ، به ضررتان تمام می شود. ( ژان آنوی )

 اگرگزنه را باقلبی حساس دردستانتان بگیرید، نیشتان می زند و به دردتان می آورد. ولی اگرآن را محکم واستواربگیرید، به نرمی ابریشم می

شود .( آرون هیل )

به نکات مثبت خود بیشتراهمیت دهید ومنفی ها را حذف کنید . ( جانی مرسر)

عشق به تنهایی ، هرچیزسنگین را سبک میکند.( توماس . ا. کمپیس)

هرجا خواسته ای باشد راهی هم هست .

آنچه مرا ازپای در نمی آورد مرا قوی ترهم میکند . (نیچه )

کسی که صبورباشد ، میتواند آنچه را می خواهد بدست آورد. ( بنجامین فرانکلین )

 

 

 

تو نه خوابی نه رویا ...  .

                                                     تو... خود ،خود زندگی هستی

من از پشت شب های بی خاطره

من از پشت زندان غم آمدم

من از آرزوهای دورو دراز

من از خواب چشمان نم آمدم

تو تعبیر دنیای نادیده ای

تو نوری که بر سایه تابیده ای

تو یک آسمان بخشش بی طلب

تو بر خاک تردید باریده ای

تو یک خانه در کوچه ی زندگی

تو یک کوچه در شهر آزادگی

تو یک شهر در سرزمین حضور

تویی راز بودن به این سادگی

مرا با نگاهت به رویا ببر

مرا تا فرا سوی فردا ببر

دلم قطره ای بی تپش در سراب

مرا تا تکاپوی دریا ببر

اینا واسه خودمه... هه هه

تو عزیزی واسه کویر قلبم مثل یه رود...


کاش کسی بیایید... کاش کسی بیایید که از هجرت هیاهو بگوید ازسکوت... دانه های کبود و خشک خاک را رنگ سبز بزند ای کاش کسی بیاید که آبی باشد مثل دریا آشنا مثل رویا کسی که ندیده باشم نه به چشم، نه به خواب، نه به رویا کسی که مثل تو باشد ساده، باران خورده و خیس و من سالهاست به انتظار آمدن او لحظه های سرد و ساکت روزگارم را حتی با باران هم قسمت نکرده ام....
منتظرم با یک دنیا امید می دانم که میایی

در کوچه های تنهایی رنگی از خون مردگی کشیده اند..

چرا..............؟

می خواهم خاک امید بپاشم.


السلام علی الحسین وعلی علیی بن الحسین و علی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین.

یا حسین کمک کن تا ابد به تو عاشق بمان
این شهادت بر همه تسلیت .
یا حسین حاجت همه رو بده در آخر حاجت من......

غریب حسین جان

 

از رفتن های بسیار نمی هراسم

از پیمودن راه های طولانی

و ایستادن پشت چراغ های قرمز طولانی خسته نمی شوم!

هرگز

اگر مقصد تو باشی

وقتی از سرمای تنهایی می لرزم

حتی اگر نگاهت بر نگاه من نرقصد

باز هم چشمانت را دوست دارم...!

شاید این جمعه بیاید..

 

بیا

بیا و در همین دیار عشق و در همین قلب خسته بمان.

من تحمل این دوری و فاصله را ندارم ..

سلام خوبی ؟نمیگم جات خالی چون خیلی سردم بود.ولی
دیشب وقتی مثل همیشه با یاد تو می خواستم بخوابم..بخوابم با انبوهی از دوست داشتنها و محبتهای بی دریغم نسبت به تو....

آرزو کردم بیای تو خوابم ولی نیومدی...
 امید وارم بدونی که چقدر دوست دارم، به اندازه یک عشق بزرگ وصف نشدنی و به وسعت بی کران دریاها و به لطافت و پاکی قلبت
و به استواری خواستنهای زیبای بی کران قلبم.
 و  کاش می تونستم بگم که تنها احساس نیست ، تنها دوست داشتن نیست، بلکه بیشتر از اینها و بیشتر از گفتن است......
دوست داشتنی که آن را نمی تونم توصیف کنم و احساسی که با بی آلایش بودنش و با بی ریا بودنش  و با بی کس بودنش و با بی تجمل بودنش، حاضره همه هستیش رو به تو هدیه کنه
امروز وقتی بهم زنگ زدی باور نکردم که خودت باشی ،یه لحظه شوکه شدم، دلم برای شنیدن صدات ، حس کردن احساست تنگ شده بود. کاش اینجا بودی تا از نزدیکبهت میگفتم.
یک لحظه
یه زنگ
یک حالت خاص
یک کلمه
بله خوبم ...
تو خوبی ؟

با تو باشم بهترم
حس امروزخیلی قشنگ بود خیلی ...  .

...

در امتداد لحظه ها.....
میان بغض، سکوتی از جنس فریاد است

*******
شاید یک نفر هست که مرا میفهمد
رنگ زرد گلستان مرا میفهمد
دلم از تشنگی عشق کویری شده است
شاید دلش حسرت باران مرا میفهمد
یک نفر هست که خودش سبز ترین خاطره هاست
شاید غم زرد گلستان مرا میفهمد
شاید یک نفر هست که همیشه صمیمانه و سبز
غزل بی سر رو سامان مرا میفهمد
شاید... .
                         شاید... .
                                                   شاید... .
اما
ایمانم رو از دست نمیدم وقت طلوع میرسد
وقت طلوع... ؟

 

 

جاتون خالی پُفیلا میخورم   .... یکی تو..یکی بازم تو ... یکی تو ...همش ماله تو...