تنهایی

بدون شرح

تنهایی

بدون شرح

من از پشت شب های بی خاطره

من از پشت زندان غم آمدم

من از آرزوهای دورو دراز

من از خواب چشمان نم آمدم

تو تعبیر دنیای نادیده ای

تو نوری که بر سایه تابیده ای

تو یک آسمان بخشش بی طلب

تو بر خاک تردید باریده ای

تو یک خانه در کوچه ی زندگی

تو یک کوچه در شهر آزادگی

تو یک شهر در سرزمین حضور

تویی راز بودن به این سادگی

مرا با نگاهت به رویا ببر

مرا تا فرا سوی فردا ببر

دلم قطره ای بی تپش در سراب

مرا تا تکاپوی دریا ببر

اینا واسه خودمه... هه هه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد