تنهایی

بدون شرح

تنهایی

بدون شرح

خداوند

 خوب میدانم که گام در مسیری نهادم که مقصدش با تو نسبتی دارد

و هرچند خیال کردم گامهایم به سمت افقی بی بازگشت میروند

اما این افق و این انتها از بدو حرکت و آغازین گام بازگشت مطلق بوده است

همچون  راه و مسیر همه خلق و همه عالم که انتهای همه تنها منتهی به مدار توست.

و خداوند

با انکه برای همیگمان گاه بدرقه سفری خوش آرزو کرده ای چرا بعضمان سفر به سلامت میبریم بازگشتمان شادمانه است.

و بعضمان اندوه و غم و گریه حاصل سفر نا خوشمان میشود

و هیچ از خنده نصیب لبهامان نیست

میدانم خداوند

میدانم پروردگار

میدانم که شادمانی و خنده ام لبخند جاودان خداوندیت را میانگیزد

و خوبتر میدانم که غم و گریه ام را دوست نمیداری و نمیپسندی

 پس خداوندم چه نالایقم اگر از بازگشت سفر بندگیم گریه و غم نابندگی سوغات اورده باشم.

و راستی چه شکری خداوند چه شکری میشود که بنده ای شادمان و خندان باز گردد به سویت.

ان گونه که دوست داری.

خداوند نزدیکتر از ... .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد