تنهایی

بدون شرح

تنهایی

بدون شرح

دلم می خواد گریه کنم...

سلام خوبی؟

می خواستم بیام کلی درد دل کنم

ولی...

ولی اشکام یه پرده کشیدن رو چشمام که هیچ چیزُ نمیبینم

فقط دارم تورو تصور می کنم.

حالا فقط اینو بگم که

تا وقتی که زندمُ نفس میکشم منتظرت می مونم

و فقط با امید امدن تو و رسیدن به تو زندگی میکنم

تا بی نهایت دوست دارم.

نظرات 1 + ارسال نظر
خودت که میشناسی دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ب.ظ

اگه بازم گریه کنی منم گریه میکنم.گفتم که خدا رو چه دیدی شاید یه روزی همه چی درست شد. به خاطر آینده ای که نمیدونی چیه خودتو انقد اذیت نکن.خدا بخواد همه چی درست میشه.حالا پاشو مثل بچه های خوب دست و روتو بشورو به فکر ساختن یه فردای خوب باش.فردام روز خداس که میتونه خیلی خوب باشه.

نانار نمی تونم حتی یه لحظه هم از فکرت بیام بیرون.. .. بهت قول میدم که یه فردایی رو بسازم که دیگه هیچ مشکلی نباشه.دیگه هم حرف نمیزنم فقط عمل میکنم . فقط از خدا می خوام که امیدمو یعنی تورو ازم نگیره دیگه چیزی ازش نمی خوام . همه چیزو خودم با تلاش فراهم میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد